دلنوشته ها
در غم شهادت امامی به سوگ نشسته ایم که در بیست و پنج سالگی به سوی اجدادش رخت بربست.
مردی که بیست و پنج سال، خورشید را به خجلت واداشت، بیست و پنج بهار را رویاند و شکوفاند و خود فروزان تر از خورشید، تابید و درخشید.
و اینک، کودکان پژمرده و داغدار و گریان، بهانه گیران سایه دست هایی اند که بر سرشان باران مهر ببارد و بر دامانشان گل عاطفه نثار کند. هم اکنون، پاره زخم های دلمان، سرباز کرده است و قناتی از غم، در قنوت نگاه مان جاری است.
اینک، نِشتر درد به جام ها نشسته و غوغای رنج در انبوده دیدگان مظلوم، جا خوش کرده است. اینک، امام جواد علیه السلام به رحمت خدا پیوسته است و اهل ولا را به هجران خویش مبتلا ساخته است. او با شهادتش دل های شیعه را سوزاند و ما را به سوگ نشاند.
آری، کدام دیده است که بر مظلومیت آن شهید جوان نگرید؟ سلام به امام محمدتقی علیه السلام که جوادالائمه و امام جوادان و راد مردان و جوانمردان است.
سلامت باد اماما.
ای جلوه روشن صداقت و ایثار.
سلامی به صراحت حق، به روشنایی یقین و به زلالی ایمان. سلام بر تو که برکت دستانت، پایگاه توحید را از لوث اصنام پاکیزه کرد؛ سلامی به پاکی عفاف و صفای صبح.
سلامت باد ای امام همام، ای محبوب نیلگون امامت.
سلامی به صفای جبهه های نور، به عطر عبادت رزمندگان و به حرارت عشق سنگرنشینان. سلامت باد، ای آبروی دو عالم، ای جواد، ای تقی، ای فرزانه ترین فریاد تشیع سرخ.
سلامی به حرارت شوق، به روشنی شفق و به قداست اشک سرخ.
ای امام
ای مقدس ترین مرد پاک، ای امام، فریاد کن،
ای پرستوی پرواز کرده از شهر ظلمت ای جواد؛ و فراموش مکن که ملتی سر در هوای عشق تو داردو با یاد و نام تو از گمراهی و جهل به سوی نور پرواز می کند.
اوج می گیرند تا پرندگان بام حرم پدر بزرگوارت شوند.
پدری که گرچه خود غریب و غریبانه به سرمی برد اما خورشید حرمش گرمابخش دل های خستگان و درماندگان است. ای چشمه جوشان عشق، ای طنین عدل و ایمان و ای مشعل فروزان تمام تاریخ، جلوه کن و با جلوه گری ات سیمای پرطراوت اسلام را رونق ببخش. ای رهبر رهپویان روشنایی، توسل به تو، توسل به حضرت رضاست.
ای بلبل سخن سرای باغ ایمان، پرهیزگار پند دهنده، نیای آفتاب و نسیم فرح بخش معنا، اگر چه در هاله ای از زمان فرو رفته ای و بودن با تو، بر ایمان آروزی دست نایافتنی است، اما نام و یاد فداکاری هایت همچنان کتاب ره گشای زندگیمان است و زنجیر اتصال به امام و ولایت.
یا جوادالائمه، تو آن گل خوشبوی برگزیده ای که هر صاحبدلی تو را به سینه جان خویش می آویزد و عطر و بوی حیات از تو می شنود.
فرزند رضای غریب! توانم رفته است و شکیبایی ام تمام شده است. رنج و اندوهی کشنده سراسر وجودم را فرا گرفته است. ای کوه صبر، ای آنکه صدای گرمت هدایت گر یاران بود و سینه آرامت خانه تهی دستان.
ای آنکه از شاخه های سبز گفتارت گل های سرخ می رویید، با قدم هایت سپیده از راه می رسید، از سایه سار نگاهت، هزاران دل به میهمانی باران می شتافت و خورشید به ضیافت آسمان آبی باغ می رفت، اندوه فراق تو تا قیامت خوراک من است.
پس ازتو کدام مژه با خواب آشنا می شود.
هر لحظه زخم فراق تو تازه تر می شود رنج فقدانت التیام نمی پذیرد.
آه... که زهر، چه جگرها از آل رسول دریده و سوخته است.
از امام مجتبی علیه السلام گرفته، تا حضرت کاظم و امام رضا علیه السلام و اینک، جگر امام جواد علیه السلام بر اثر مسمومیت با زهر، پاره پاره می شود.
حضرت، در اتاقی دربسته و چشم انتظار جرعه ای آب، با رنج دست به گریبان است و جان می بازد و مثل پدرش، خورشید خراسان، غریبانه و با جگری پاره پاره به شهادت می رسد.
سلام بر او که نامش با صلابت گره خورده است و شهادتش، آموزگار صبر و ایمان است. سلام بر نهمین فروغ امامت، حضرت محمدتقی علیه السلام .
بر پیشوایی که «جود» قطره ای بود در پیشانی بلندش، و «علم» غنچه ای بود از گلستان وجودش، و «حلم» گوهری بود از گنجینه فضایلش. و اینک، دل های بیقرار در سوگ او سرود غم می خواند و منظومه اندوه می سراید.
چشم ها در داغ جواد، خون می گیرد و هوای دیدگان ما، به یاد رنج امام محمدتقی علیه السلام بارانی است.
شهادت نهمین امام، تسلیت باد
Design By : Pichak |